بهشتی زیبا
منظرهای دلانگیز
نغمهای دلنشین
افقی بیپایان
دریایی آرام
وسعتی سبز
رویایی همیشگی
و
جاودانگی
چشمانت
1 AMIR
Monday, January 02, 2006
Friday, November 25, 2005
Sunday, October 23, 2005
خاطره
آه که لذت را در وجودت میدیدم
آنگاه که با شادی مرا میشکستی
و کاش تو را قناعتی به شکستن بود
تا خرد شدنم را به نظاره نمینشستی
تا ناله قلبم را -در زیر پاهایت-
خش خشی شیرین نمیشنیدی
و خردههایم را به آسانی
به دامان بیرحم باد نمی سپردی
هنوز هم آن خاطره را به یاد داری؟
آنگاه که با شادی مرا میشکستی
و کاش تو را قناعتی به شکستن بود
تا خرد شدنم را به نظاره نمینشستی
تا ناله قلبم را -در زیر پاهایت-
خش خشی شیرین نمیشنیدی
و خردههایم را به آسانی
به دامان بیرحم باد نمی سپردی
هنوز هم آن خاطره را به یاد داری؟
Friday, September 23, 2005
غرق شدم
غرق شدم
در نهری از کلمات
در رودی از جملات
در دریایی از افکار
و در اقیانوسی از آرزوها
کاش در دنیای نگاهت غرق میشدم.
در نهری از کلمات
در رودی از جملات
در دریایی از افکار
و در اقیانوسی از آرزوها
کاش در دنیای نگاهت غرق میشدم.
Tuesday, September 06, 2005
Saturday, September 03, 2005
Sunday, August 28, 2005
زورق تنهایی
در کوچه های خیالم قدم می زنم
دلتنگم
درمانده
وامانده
گم گشتست این زورق تنهایی
در این دریای طوفانی
چشمها از برق کور
گوشها از رعد کر
می برد هر جا که می خواهد مرا
.
این شکسته زورق دل را
نیست هیچ ساحل امید
نیست حتا پارویی
در جستجوی بندری آرام
کجا را پويیدن می باید
در کدامین گوشهء این لامروت دریای بی پایان
هست مامنی آرام
کانجا اندازم بی هیچ هراس
سالخورده لنگر دل را
دلتنگم
درمانده
وامانده
گم گشتست این زورق تنهایی
در این دریای طوفانی
چشمها از برق کور
گوشها از رعد کر
می برد هر جا که می خواهد مرا
.
این شکسته زورق دل را
نیست هیچ ساحل امید
نیست حتا پارویی
در جستجوی بندری آرام
کجا را پويیدن می باید
در کدامین گوشهء این لامروت دریای بی پایان
هست مامنی آرام
کانجا اندازم بی هیچ هراس
سالخورده لنگر دل را
Subscribe to:
Posts (Atom)