آه که لذت را در وجودت میدیدم
آنگاه که با شادی مرا میشکستی
و کاش تو را قناعتی به شکستن بود
تا خرد شدنم را به نظاره نمینشستی
تا ناله قلبم را -در زیر پاهایت-
خش خشی شیرین نمیشنیدی
و خردههایم را به آسانی
به دامان بیرحم باد نمی سپردی
هنوز هم آن خاطره را به یاد داری؟