Monday, January 02, 2006

چشمانت

بهشتی زیبا
منظره‌ای دل‌انگیز
نغمه‌ای دلنشین
افقی بی‌پایان
دریایی آرام
وسعتی سبز
رویایی همیشگی
و
جاودانگی

چشمانت

Friday, November 25, 2005

فکر و خیال

و در این فکر و خیالم که کدامین کوسه
می‌بلعد ماهی کوچک دریای امیدم را

Sunday, October 23, 2005

خاطره

آه که لذت را در وجودت می‌دیدم
آنگاه که با شادی مرا می‌شکستی
و کاش تو را قناعتی به شکستن بود
تا خرد شدنم را به نظاره نمی‌نشستی
تا ناله قلبم را -در زیر پاهایت-
خش خشی شیرین نمی‌شنیدی
و خرده‌هایم را به آسانی
به دامان بی‌رحم باد نمی سپردی
هنوز هم آن خاطره را به یاد داری؟

Friday, September 23, 2005

غرق شدم

غرق شدم
در نهری از کلمات
در رودی از جملات
در دریایی از افکار
و در اقیانوسی از آرزوها
کاش در دنیای نگاهت غرق می‌شدم.

Tuesday, September 06, 2005

بی تو

نیمه شبان نظاره گر مهتابم
در کنار پنجره
با یادت
بی تو!

Saturday, September 03, 2005

دريغ

چه فراخ است غمت!
اما دریغ
که چه تنگ است دلم!

Sunday, August 28, 2005

زورق تنهایی

در کوچه های خیالم قدم می زنم
دلتنگم
درمانده
وامانده
گم گشتست این زورق تنهایی
در این دریای طوفانی
چشمها از برق کور
گوشها از رعد کر
می برد هر جا که می خواهد مرا

.

این شکسته زورق دل را
نیست هیچ ساحل امید
نیست حتا پارویی
در جستجوی بندری آرام
کجا را پويیدن می باید
در کدامین گوشهء این لامروت دریای بی پایان
هست مامنی آرام
کانجا اندازم بی هیچ هراس
سالخورده لنگر دل را