Monday, August 08, 2005

کاش

و تو اولين ترانه بودی

و آخرين.

هنوز گرمی نگاهت در رگهايم جاری ست.

می خوانمت،

وه چه عبث!

.

هنوز هم در تنهايی نظاره گر بارانم؛

کاش تو هم قطره ها را می ديدی.

ابر چشمانم ديگر،

هميشه بارانی ست.

کاش می ديدی!

کاش می ديدی که چه بی صدا گريستم.

کاش بی اعتنا نمی گذشتی.

کاش!

کاش فرياد التماسم را از نگاهم می خواندی.

No comments: